loading...

miraculos -fan love

بازدید : 384
دوشنبه 25 آبان 1399 زمان : 15:39

کت نوار آرام انگشت اشاره و شصتش را دور انگشترش حلقه کرد و انگشتر را آرام بیرون کشید . اما به محض اینکه می‌خواست آن را کامل از انگشتش خارج کند اتفاقی افتاد ... کوچه به یکباره در تاریکی سیاهی فرو رفت . چشم چشم را نمی‌دید . هیچ چیز دیده نمی‌شد . هیچ کس هیچ چیزی را نمی‌دید . هیچ کس ... جز دو نفر . یکی از آن دو نفر کم رمق روی سنگفرش خیابان چهارزانو زده بود و به چشم‌های نفر دوم که متعجب به او خیره شده بود با لبخند نگاه می‌کرد .

کنترل شرایط محیطی اتاق سرور چیست ؟
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 1

آرشیو
آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی